|
برچسبها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,
فاطمه پاره تن من است ( پیامبر اسلام (ص)
السلام علیک یا ایتها الصدیقه الشهیده
حجاب یعنی : من عاشق فاطمه ام !
لبیک یا فاطمه الزهـــــــرا سلام الله علیها
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
درباره مباحثی پیرامون عفاف و حجاب
|
لیلا حسین نام زنی است که در مصاحبه با شبکه “اهل البیت تی وی” می گوید، به خاطر شیفتگی به زیبایی های حجاب، از دین یهودی به دین اسلام مشرف شده و حجاب کامل را برگزیده است.
لیلا حسین نام زنی است که در مصاحبه با شبکه “اهل البیت تی وی” می گوید، به خاطر شیفتگی به زیبایی های حجاب، از دین یهودی به دین اسلام مشرف شده و حجاب کامل را برگزیده است.مصاحبه زیر، خلاصه ای از گفتگوی لیلا حسین با زهرا علوی (مجری نوجوان شبکه اهلالبیت که سرزندگی او مثال نقضی است برای کسانی که حجاب را مایه افسردگی می دانند) است: لیلا حسین: من ۶ سال قبل به اسلام گرویدم. و من در یک جامعه یهودینشین زندگی میکردم. خیلی سخت نبود که به حجاب کاملا اسلامی روی بیاورم. اما اشخاص برداشتهای کاملا متفاوتی نسبت به ایمان دارند. آنها به زنان یهودی بیشتر از زنان مسلمان احترام میگذارند.
«حجاب اسلامی، حافظ گوهر زن» | |
|
دختر جوان با اینکه وضعیت مالی خوبی هم داشت اما همش پیش خودش فکر میکرد که خونواده ش همش به خواهر معلول اون توجه دارن و اصلا به اون توجهی نمیکنن و خلاصه خوشی میزنه زیر دلش و تصمیم میگیره با پسری که مدت هاست باهاش دوست شده، از خونه فرار کنه.
پیش خودش فکر میکرد که با فرار از خونه ، یه پنجره رو به دنیای جدید، براش باز میشه و کلی فرصت تازه براش بوجود می آد.
خلاصه با دوست پسرش که در ظاهر ادعا داشت که دوسش داره، از خونه فرار میکنه!
دوست پسرش هم اونو می بره توی یه خونه پیش دوست خودش و در یک شب تاریک، دامن این دختر به تیرگی های گناه آلوده میشه!
از طرف دیگه، خونواده ش هم که می بینن ازش خبری نیست ماجرا رو به پلیس اطلاع میدن تا اینکه پلیس موفق میشه دختره رو دستگیر کنه و به خونواده ش تحویل بده!
درباره زهراى اطهر سلام اللَّه عليها، هرچه انسان بيشتر فكر كند و در حالات آن بزرگوار تدبّر كند، بيشتر دچار شگفتى خواهدشد. انسان نه فقط از اين جهت تعجّب مىكند كه چطور يك انسان در سنين جوانى مىتواند به اين رتبه از كمالات معنوى و مادّى نايل شود - كه البته اين، خود، يك حقيقت شگفت انگيز است - بلكه بيشتر از اين جهت در عجب است كه اسلام با چه قدرت عجيبى توانسته است تربيت والاى خود را به حدّى برساند كه يك زن جوان، در آن شرايط دشوار، بتواند اين منزلت عالى را كسبكند! هم عظمت اين موجود و اين انسان والا شگفت انگيز است، هم عظمت مكتبى كه اين موجود عظيم القدر و جليلال منزلة را پديد آوردهاست، تعجّب آور و شگفت انگيز است.
بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
اولاً ميلاد باسعادت بانوى بزرگ و چهرهى درخشندهى همهى تاريخ بشر در ميان زنان، حضرت زهراى اطهر (سلاماللَّه عليها) را به شما خواهران عزيز و دختران عزيزم تبريك عرض ميكنم. همچنين تصادف اين روز بزرگ را با ولادت امام عزيز و بزرگوارمان - كه اين عزيز و اين بزرگوار هم نقطهى عطفى است در نگاه به مبانى اسلامى در همهى زمينهها، از جمله در مقولهى مربوط به مسألهى زن و بانوان - خدمت شما عزيزان، خواهران و دختران و فرزندان خودم تبريك عرض ميكنم.
آنچه در همه پدر و مادر ها مشترک است ، اين است که مذهب را طوري تعريف مي کنند که انگار شيپور را از طرف ديگرش باد مي کنند !
توصيه هايي که به نسل جوان مي کنند اينطوري است .
درست مثل اين است که طبيبي - يا به هر حال آدمي - دائم به کسي که لبش زخم شده يا صورتش جوش زده بگويد که ( جوش نزن ) و ( زخم نشو ) ؛ و بعد هم بگويد که به طور مثال (زخم شدن دهن فلان بدي را دارد ؛ جوش صورت فلان قدر بد است) !
اين - اگر چه درست است اصولا چه تاثيري دارد ؟ چه مي خواهد بشود و بعد چه نتيجه اي مي خواهد بگيرد ؟
بقیه در ادامه مطلب(پیشنهاد می شود همه بخوانند)
من يک محجبه ام.
لطفا مرا مسخره کنيد.
چرا که نوح را مسخره کردند. (هود (11):38)
موسي را مسخره کردند. (شعراء (26): 25)
هود را مسخره کردند. (احقاف (46): 26)
و در يک کلمه مسخره شدن، تنها شکنجه ي مشترکي بود که همه ي پيامبران آن را تجربه کردند. (حجر (15):11)
سخت ترين شکنجه اي که بر پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) وارد آمد. تا آن که خدا براي دلجويي رحمه للعالمين اينگونه فرمود: (اگر تو را استهزا كنند نگران نباش،) پيامبران پيش از تو را (نيز) استهزا كردند. (انعام(6):10 و رعد (13): 32 و انبياء (21): 41).
اما بدانيد خداوند وعده داده است: از آنان روى گردان! ما شرّ مسخره كنندگان را از تو دفع خواهيم كرد. (حجر (15) :95)
تا در روز قيامت بگويند: «افسوس بر من از كوتاهيهايى كه در اطاعت فرمان خدا كردم و از مسخره كنندگان (آيات او) بودم!» (زمر (39): 56).
پس مرا هم مسخره کنيد!
چرا تبلیغات بعضی از شرکت ها و تولید کنندگان، در کشور اسلامی ایران، بی حجاب است؟
منظورم این است که چرا ما برای سود بیشتر، کالاهایمان را با تصاویر زنان بی حجاب خارجی تبلیغات می کنیم؟ (البته بگذریم که در این وسط بعضیها، از زنان بی حجاب ایرانی هم استفاده تبلیغاتی می کنند)
بله شاید بگویید که آنها مسلمان نیستند که بخواهند حجاب کنند؛ ویا این تبلیغات در خاج از کشور است.
ولی سوال من اینجاست که مگر تولید کننده داخلی مسلمان نیست؟ مگر آن شرکت، نماینده یک کشور اسلامی در کشور های دیگر نیست؟
حتی اگر تولید کننده و شرکت ایرانی مسلمان هم نباشد، مگر تابع قوانین جمهوری اسلامی نیست؟
وسوالی هم از مجریان قانون، که چرا بر طبق قانون اساسی با این عمل مجرمانه برخورد نمی شود؟ مگر این نوع تبلیغات، دارای عنوان مجرمانه، بر طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیست؟ (1)
هشداری به شرکت ها و تولید کنندگانی که اینگونه تبلیغات می کنند:
بر طبق قرآن کریم (2) این جور تبلیغات، که با تصاویر زنان بی حجاب خارجی، که در بعضی موارد بسیار دور از اخلاق و شأن اسلامی است، صورت می گیرد، نوعی ترویج فساد و فحشا می باشد، که خود یک عمل حرام است.
و آن تولید کننده محترم به وسیله یک عمل حرام، کالاهایش را به فروش می رساند و پول و سرمایه حلال خود را مخلوط به حرام می کند.
یادمان نرود که منشاء بسیار از فساد و فحشا در جامعه، تزریق شدن مال حرام در زندگیها می باشد.
============
(1)- تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامی تشکیل دهنده جرم عدم رعایت حجاب شرعی است . به موجب این ماده " هرکس علناً در انظار عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از 10 روز تا دو ماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم می گردد و در صورتیکه مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی باشد ولی عفت عمومی را جریحه دار می نماید ، فقط به حبس از 10 روز تا دو ماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد".
(2)- إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ((همانا كسانى كه دوست مىدارند كه زشتكارى در میان آنان كه ایمان آوردهاند فاش و آشكار شود، آنها را در این جهان و آن جهان عذابى است دردناك و خدا مىداند و شما نمىدانید. )) نور /
در پست قبلي اشاره کرديم که با داشتن حجاب ظاهر که همان پوشش باشد، روح عفاف بر جامعه حاکم نخواهد شد؛ بلکه نياز است از حجاب هاي ديگري نيز کمک گرفته شود، که قرآن هم به آن حجاب ها نيز اشاره اي دارد؛
از جمله اين حجاب ها حجاب چشم است که در رابطه با حجاب چشم، هم آيه داريم و هم روايت از آياتي که مي توان براي حجاب چشم از آن استفاده نمود آيه 30سوره نور است آنجا که پروردگار مي فرمايد: قل للمومنين يغضوا من ابصارهم.....که امر مي کند زنان و مردان را که چشم خود را ببندند از نامحرم؛ و از جمله رواياتي که مي توان به آن اشاره نمود اين روايت است که نگاه حرام تيري از تير هاي شيطان است و وقتي که اين آيات و روايات تربيتي را در کنار مسائل علمي روز و نظريه دانشمندان و روانشناسان مي گذاريم به نتايج بهتري از کنترل نگاه و يا همان حجاب چشم پي مي بريم آنجا که روانشناسان چشم چراني را يک نوع انحراف رواني قلمداد مي کنند و مي گويند:
اين انحراف هر گاه در کسي به وجود ايد قابل توقف نخواهد بود و هر لحظه بر ميزان آن افزوده خواهد شد. يک فرد چشم چران هرگز با چند ساعت چشم چراني نمودن قانع نمي شود و اين حالت کم کم در او يک حالت وحشيانه و حيواني خاصي بوجود مي آورد و رفته رفته او را به يک بيماري انحراف رواني ديگري به نام (evojuerism) مبتلا مي سازد. در اين حالت بيمار از تماشاي بدن عريان و ... لذت مي برد و اين مرحله مقدمه ي ايجاد ساديسم است.(1) و چه زيبا قرآن ما را از اين بلا سال هاست که بر حذر داشته است آنجا که فرمود:
چشمهايتان را در نگاه به به نامحرم فرو ببنديد؛ و پيامبر در توضيح آن چه زيبا فرمود:
النظر سهم مسموم من سهام ابليس ...(2)نگاه به نامحرم تير زهرآلودي از تيرهاي شيطاني است؛ و اين مطلب فقط يکي از معايب چشم چراني بود و اين گناه معايب و مفاسد ديگري نيز همچون ايجاد روابط نامشروع دارد که از چشم معمولا صورت مي گيرد که در اين زمينه انشاالله در پست هاي بعدي اشاره اي خواهم داشت.
=============================
(1)برگرفته از کتاب براي چشمهايت ص34
(2)بحارالانوار، ج104ص 38
حجاب گفتار
مي گفت: خيلي دوستم داره، گفتم از کجا فهميدي؟ گفت از حرف زدنش. گفتم از حرف زدنش فهميدي؟ چطور متوجه شدي؟ گفت: آنقدر با محبت و صفا صحبت کرد که فهميدم او هم عاشق من است هر طور باشه مي خوام بدستش بيارم ولو اينکه تمام دنيا مانعم شوند.
ياد آيه قران افتادم که مي فرمايد:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً:
با کرشمه سخن نگوييد تا (مبادا) آن که در دلش بيماري است طمعي پيدا کند، و نيکو و شايسته سخن بگوييد(1)
نمي دونم وقتي بفهمد او با همه مردان اين گونه صحبت مي کند چه حالي پيدا مي کند و چه حالي پيدا مي کند آن دختري که مي دانست اين مرد به اين گونه صحبت کردن او حساس استو حالا قرار است به خاطر روشن کردن طمع وجود او به هر قيمتي که شده با او ازدواج کند ولو با ريخته شدن اسيد بر روي صورتش. چون آن مرد عاشق صداي با محبت اوست.
(دوستان عزيز خواستم تصوير واقعي اسيد پاشي را بگذارم اما دلم نيومد؛ و اين گل و روايت زيبا را تقديم
شما عزيزان کردم.)
=====================
(1)احزاب32
روايت روي عکس:سايت آيت الله صافي گلپايگاني
آيا واقعا تابستان آنقدر گرمه که انسان را وادار کند که در مقابل آفريدگارش بايسته؟ پروردگاري که در عظمتش همين يک آيه کافي است؛ و ما شما را بدين خلقت زيبا بيافريديم پس چرا آفريننده را تصديق نمي کنيد آيا نديديد که نخست شما نطفه اي بوديد؟(1)
ما انسان هاي فراموش کار و ناسپاسي هستيم، و جايگاه و جوهره وجودي خودمان را يادمان رفته است، و ديگر حاضر نيستيم کمي به خودمان سختي بدهيم و گوش به حرف آفريدگارمان و آيات حجابش دهيم و کمي گرماي دنيا را تحمل کنيم .
متاسفانه فصل تابستان شده، و لباس مردهايمان که گويي سايز خودش پيدا نمي شود؛ و لباس زنان از آن بدتر؛ روسري هايي که تور شده اند؛ مانتوهايي که بلوز شده اند؛ آستين هايي که آب رفته اند؛ و تا جايي که توان دارند روي ظاهر همين لباس اندک و جذب کننندگي آن تلاش مي کنند؛ فقط کافي است بگويند مد شده يا مد است؛ حديث و روايات هم يادمان رفته است،يادمان رفته است که امام صادق عليه السلام فرمود:
آتش جهنم را 70بار آب زدند تا که شد گرماي دنيا؛(2) آتش جهنمي که خداوند نام آن را 150بار در قران متذکر شده.....آيا تابستان آنقدر گرم شده که حتي گرماي جهنم رو هم تحت تاثير خودش قرار داده است؟
========================================
(1)سوره واقعه- نَحنُ خَلَقنَاکُم فَلَولَا تُصَدِّقُونَ (57) أفَرَءَيتُم مَّا تُمنُونَ (58)
(2)بحار الانوار جلد? مبحث جهنم- ان نارکم هذه جزء من سبعين جزءا من نار جهنم و قد اطفئت سبعين مرة بالماء ثم التهبت و لو ذلک مااستطاع آدمي ان يطيقها
خواسته يا ناخواسته دلفريبي مي کرد و زيبايي صورتش را به انسان ها نشان ميداد اما غافل از اين که مردمان پاک زيبايي ظاهر او را نمي ديدند بلکه گداخته آتش هاي به پا خواسته از نافرماني خداوند را مي ببنند مردماني پاک همچون رجبعلي خياط.
فرزند اين عارف بزرگوار در گفتگو با کيهان فرهنگي مي گويد:
زن به دليل اين که عواطف و احساسات قوي تري نسبت به مرد دارد، از نظر رواني نفوذ پذيرتر از مرد است و در بين عوامل بيروني، بيشتر از مرد متأثّر مي شود. اين تأثّر و نفوذپذيري وقتي از سوي شوهر باشد، باعث مي شود وحدت و يگانگي رواني زن حفظ شود، اما وقتي از چند منبع باشد و آن زماني است که زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر مي شود، به آساني تحت تأثير رواني و عاطفي آنان قرار مي گيرد و وحدت رواني او از بين مي رود و با از بين رفتن وحدت رواني، دچار اضطراب و آشفتگي مي شود .
يک واقعيت است که امروزه يکي از خلأ هايي که در دنياي غرب وجود دارد، مسئله ي عشق واقعي و پيدا کردن آن است. انديشمندان اروپايي زياد به اين نکته تاکيد کرده اند که « اولين قرباني آزادي و بي بند و باري امروز زنان و مردان، شور و احساسات شديد و عشق عالي است.»
در جهان امروز هرگز عشق هايي از نوع عشق هاي شرقي و باستاني مثل ليلي و مجنون، خسرو و شيرين بوجود نمي آيد. اين داستان ها بيان کننده ي واقعيت هاي اجتماعي است که در آن زمان ها و در کشور هاي شرقي وجود داشته است.
از اين داستان ها مي توان فهميد که زن بر اثر دور نگه داشتن خود از دسترسي آسان مردان، پايه هاي خود را تا کجا بالا برده است! قطعا درک زن از اين حقيقت که دور بودن باعث شيفتگي بيشتر نسبت به او مي شود؛ در تمايل او به پوشش بدن خود و مخفي کردن خود به صورت يک راز، تاثير فراوان داشته است. [1]
لمبروزو روانشناس معروف ايتاليايي، در اين مورد سخن زيبايي دارد. او مي گويد: « بدون شک منشأ حجب و حياي زن را در عشق و علاقه مي توان يافت؛ چه اينکه زن وقتي مرد را به خويش علاقه مند و خود را نسبت به او متمايل ديد، منظور اصلي خودنمايي و جلوه گري از بين مي رود و چون توسعه محيط اجتماعي زن، فقط به منظور تمرکز تمايلات دروني او به شخص واحد است، پس در نتيجه، هنگامي که در اين راه توفيق يافت؛ ديگر احتياجي به آلات فريبنده و مصنوعي نخواهد داشت. چنانچه مشاهده مي شود، زناني که به شوهر و فرزندان خود علاقه مند هستند، بکلي از اين عالم دور هستند. و اگر زني ديده شود که راه ديگري را پيش گرفته است، فقط به اين جهت است که پاسخ احساسات دروني خويش را نزد همسر خود نيافته اند؛ زيرا وقتي که زن علاقه مند گرديد، ديگر حاضر به جلب توجه ديگران نخواهد بود.»[2]
منابع:
[1]. اقتباس از مجموعه آثار استاد شهيد مطهري، ج 19 ص 414
[2]. کتاب: روح زن، جينا لمبروزو، ص 44 و 45
بد حجابي
اين حکايت از گلستان سعدي است...
« شاعري پيش امير دزدان رفت و ثنايي بر او بگفت . فرمود تا جامه از و برکنند و از ده بدر کنند. مسکين برهنه به سرما همي رفت . سگان در قفاي وي افتادند . خواست تا سنگي بر دارد و سگان را دفع کند ،در زمين يخ گرفته بود ، عاجز شد ، گفت : اين چه حرامزاده مردمانند ، سگ را گشاده اند و سنگ را بسته . »
خبر حمله ي زني بي حجاب با خانمي محجبه در رسانه ها پخش شده است اما با خواندن گفتگو ي آن خانم با خبرگزاري فارس، ياد اين حکايت از گلستان افتادم!
که مردم و پليس که در آن حوالي بوده اند علاوه بر اينکه هيچ کمکي به آن خانم نکرده اند برعکس، وي را مورد سرزنش و عتاب قرار داده اند. واي بر حال آن مردمي که رد مي شدند مي ديدند و هيچ کاري نکردند و به جاي آن، کلي هم سرزنش کردند! چنانچه خود آن خانم محجبه نقل مي کند: « بعضيها در همان حين، به جاي اينکه نسبت به وضع فاجعه بار ظاهر آن خانم، معترض باشند به من يادآوري ميکردند که دوره امر به معروف گذشته است و نبايد به اين خانمهاي با اين ظاهر حتي نزديک شد، خانمي به من ميگفت «به تو چه ربطي داشته، هر کسي را در گور خود مي خوابانند» آقايي مي گفت « اين زن اوضاع ش معلوم است»[1].
کجا راه را اشتباه رفته ايم که بجاي اينکه سگ ها را ببندند، دارند سنگ ها را مي بندند؟ بجاي امر به معروف، نهي از معروف مي کنند!؟ برخورد منفعلانه با هنجار شکنان و ترويج دهندگان فساد، عاقبتي جز اينگونه حوادث براي ما نخواهد داشت .
منابع:
[1]. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920426000405
تا کنون به حجاب هايي که داريم، انديشيده ايد!
حجاب گوش را شنيده اي، مگر گوش هم ميتواند داراي حجاب باشد!؟ به نظرت حجاب گوش چيست؟
برايت پيش امده که در دانشگاه، از دختري که حتي شايد با حجاب هم بوده ، تقاضاي جزوه يا کتابي کرده باشي! و آن دختر با ناز بگويد: « بفــــــــــــرماييــــــد!! » « خواهــــــش مي کنم!! »
و دگرگون شده اي از ناز و عشــوه اي که در صدايش بوده است؟
با ناز سخن گفتن دختران گاه از بي حجابي و بي پردگي آنان، اغواکننده تر و فتنه انگيز تر است. بقول شاعر: اهنگ خوش از کام و دهان و لب شيرين ار نغمه کند ور نکند دل بفريبد.
خداوند متعال در قرآن کريم مي فرمايد:(اي همسران پيامبر شما مانند زنان ديگر نيستيد اگر سر پروا داريد به ناز سخن مگوييد که هرکس در دلش بيماريست طمع ورزد و گفتاري شايسته گوييد ودر خانه هايتان بمانيد و مانند روزگار جاهليت قديم زينت هاي خود را اشکار نکنيد) [1]
پيامبر(ص)زنان را از پوشيدن زيور الات صدا دار نهي مي کرد، امام علي بن ابيطالب (عليه السلام) مي فرمايد: "صحبت کردن غير ضروري با زنان نامحرم انسان سالم را گرفتار بلاها و مصيبت ها مي سازد و قلب انسان را به انحراف و مريضي مي کشاند". [2]
اين حجاب گوش است، که خداوند و ائمه عليهم السلام ما را بدان سفارش کرده اند... چقدر در زندگي روزمره حواسمان به اين سفارش هست؟!
منابع:
[1]احزاب آيه 32
[2]تفسير نور الثقلين جلد 5 صفحه 532
شايد تعجب کنيد اگر بشنويد که « چادري بودن، نشانه ي داشتن حجاب کامل نيست! » حتي اگر سرتاسر بدن را نيز پوشانده باشد! بلکه بايد چهار شرط اساسي و اوليه را نيز رعايت کند تا حجاب کامل محسوب شود.
اين چهار شرط اساسي براي حجاب خانم ها، از اين قرار است:
1- کوتاه نبودن و سرتاسري بودن:
تمام بدن بايد پوشگيده باشد مر صورت و دو دست تا مچ آن. بنابراين بايد پاها، گردن، موها و ... پوشيده باشند. جواهرات و زيور آلات نيز نبايند معلوم باشند و بايد آنها را پوشاند؛ مگر آنچه که عرف باشد مثل حلقه ي نامزدي، انگشتر عقيق و ...
2- گشاد و آزاد بودن:
چادر و بطور کلي پوشش بايد به اندازه ي کافي گشاد باشد بطوري که شکل و اندازه ي اندام بدن معلوم نباشد، حتي در مورد پاها؛ لباس يا شلوار نبايد تنگ و چسبان باشند.
3- ضخيم بودن:
لباس بايد به اندازه ي کافي ضخيم باشد بطوري که اگر لباس زير آن مناسب نيست ،نبايد معلوم باشد. بنابراين خيلي از چادر هاي توري و نازک که زير آنها معلوم هست، پوشش کامل بحساب نمي آيند! و بايد از اين جهت نيز دقت کافي داشت.
4- مدل و استايل آن:
لباس ها و چادر نبايد داراي رنگ خاص، طرح و مدل خاص و همچنين سبک بخصوصي باشند که جلب توجه کنند و هدف از داشتن حجاب را که همان حفظ عفت و حياء است را زير سوال ببرند. بنابراين بايد از لباس و چادر هايي با رنگ هاي جلف و زننده ، طرح هاي فانتزي و لوس پرهيز کرد. و بعلاوه بايد از پوشيدن لباس هايي که مخصوص جنس مخالف است و به اصطلاح پسرانه و يا مردانه است و همچنين لباس هايي که نشانه ي مذهب و فرقه ي خاص ديگري است نيز بايد اجتناب کرد.
با توجه کردن به احکام حجاب و پوشش در اسلام ، چه از نگاه درون ديني و چه از نگاه برون ديني؛ اولين سوالي که به ذهن مي آيد، اين است که علت و فلسفه داشتن حجاب و پوشش چيست!؟ چرا اسلام انسان ها را به داشتن حجاب امر فرموده است! داشتن حجاب، داراي چه مصلحت و ضرورتي است که از واجبات شمرده شده است؟
از آنجا که آموزه هاي اسلامي و احکام آن؛ مبتني بر علت ها و مصالح حقيقي و واقعي است،از اين رو پي بردن به اين حقايق و دليل ها، اولا براي محکم تر شدن انگيزه هاي مسلمانان در رعايت حجاب مفيد است و در ثاني براي مقابله با شبهات و ردّ دليل هايي در مورد حجاب بيان مي کنند؛ مي تواند کاربرد داشته باشد.
اينکه علت وجود حکم حجاب در ميان اديان و قوميت ها چيست، برخي دليل هايي را ذکر کرده اند و با مخدوش کردن اين ادله، خواسته اند تا اين حکم را مردود بداند، که در اين گفتار قصد بيان اين ادله و بررسي و ارزيابي آنها را داريم تا در نهايت به دليل و فلسفه ي اصلي وجود حکم حجاب در اسلام با توجه به آيات و روايات برسيم.
(چون بيان تمامي ادله در يک پست، بسيار طولاني مي شود؛ اين دلايل بطور چند پست بيان خواهد شد.)
فلسفه چهارم در باب حجاب و پوشش، شباهت زيادي به فلسفه قبلي يعني استثمار زن دارد اما از جنبه ي ديگري داراي تفاوت است و آن اينکه استثمار زن در بحث قبلي از جهت اقتصادي بود اما در اين بحث از حيث اخلاقي لحاظ شده است. علت حجاب زن را عده اي حس خود پرستي و حسادت مرد، نسبت به ديگر مردان دانسته اند که آن باعث شده است تا زن خود را با پوشش از ديگران مصون و دور نگه دارند.
به عقيده ي اين دسته؛ مذهب نيز با اينکه با خود خواهي ها و خود پرستي ها در همه ي زمينه ها مبارزه کرده اند اما برعکس در اين مورد بر حسادت مرد صحه گذاشته است و ان را مقبول فرض کرده و در اين راستا به وضع قانون پرداخته است. برتراند راسل مي گويد:« بشر توانسته است تا حدي در مورد مال و ثروت بر خودخواهي و بخل غالب گردد ولي در مورد زن نتوانسته است بر اين خودخواهي تسلط پيدا کند. » از نظر راسل "غيرت" صفت ممدوحي نيست و ريشه آن نوعي بخل و امساک است.
مفهوم سخن راسل اين است که اگر بذل و بخشش در مورد ثروت خوب است، در مورد زن نيز خوب است. چرا بخل و حسادت در مورد مال نکوهيده است ولي در مورد زن ستوده است؟ چرا اطعام دادن و بذل و بخشش مالي از لحاظ اخلاق اقتصادي مورد تمجيد و ستايش است ولي همين بذل و بخشش و گذشت در اخلاق جنسي مذموم؟!
به عقيده ي اين دسته، اين تفاوت علت معقولي ندارد و اخلاق نتوانسته است در مورد امور جنسي بر خودخواهي و تسلط جويي بشر غلبه کند. بلکه برعکس تسليم خود پرستي مرد شده و صفت "غيرت" را از طرف مرد و "پوشش" را از طرف زن پسنديده دانسته است.
بطور خلاصه: غيرت مرد = حجاب زن
بررسي اين عامل از نظر اسلام:
بقیه در ادامه مطلب>>>>>>>
عده اي حجاب و پرده نشيني زنان را بخاطر ناقص بودن و کمبود داشتن زنان نسبت به مردان مي دانند که اين نقصان را از دو جهت مورد توجه قرار مي گيرد: اولا از حيث جسمي نسبت به مردان و در ثاني از جهت خونريزي هاي سه گانه اي که زنان دارند و سبب تحقير شدن شان مي شود. اينکه عادت ماهيانه زنان نوعي پليدي و نقص باشد، فکري است که از قديم در ميان بشر وجود داشته است و به همين جهت زنان در ايام عادت شان مانند جسمي پليد در گوشه اي محبوس مي شدند و از آنها اجتناب مي شد.اين طرز برخود با زنان، کم کم موجب پرده نشيني و محجوب شدن زن در طول تاريخ شده است و از اين رو بعضي معتقد شده اند که علت حجاب و پوشش زن در اديان آسماني نيز، همين طرز فکر نسبت به زن بوده است.
يهوديان و زرتشتيان با زن حائض ماند يک شيءپليد رفتار مي شده است و از اين جهتهم در زن و هم در مرد اين فکر بوچود امده است که زن موجود پليد و پست است؛ ويل دورانت در کتاب تاريخ تمدن خود آورده است:
« پس از داريوش مقام زن مخصوصا در ميان طبقه ثروتمندان تنزل پيدا کرد. زنان فقير چون براي کار کردن ناچار از آمد و شد در ميان مردم بودند آزادي خود را حفظ کردند. ولي در مورد زنان ديگر گوشه نشيني در زمان حيض که برايشان واجب بود، رفته رفته امتداد پيدا کردو سرتاسر زندگي اجتماعي شان را فرا گرفت.» {1}
بررسي اين نظريه:
در اسلام و با بررسي روايات ائمه معصومين عليه السلام چنين نظريه اي مورد تاييد نيست و نمي تواند سبب تشريع حکم حجاب و پوشش در اسلام باشد.
اما جايگاه زن حايض در اسلام، با آنچه در قديم مرسوم بوده است متفاوت است. زماني که از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در مورد اين عادت زنان سوال شد، آيه اي که نازل شد، اين نبود که حيض پليدي است و زن حايض پليد است و با او معاشرت نکنيد، بلکه آيه چنين بود:
« يسئلونک عن المحيض قل هو اذي فعتزلوا النساء في المحيض»
پاسخ رسيد که حيض نوعي بيماري تن است و در حين آن بيماري از همخوابگي با او احتراز کنيد و نه از معاشرت با او!
در " سنن ابوداود " جلد اول صفحه 499 در شأن نزول اين آيه مي نويسد : " انس بن مالك گفت عادت يهود اين بود كه همينكه زني از آنها حائض مي شد او را از خانه بيرون مي كردند ، نه با او غذا مي خوردند و نه از ظرف او آب مي آشاميدند و نه با او در يك اتاق مي زيستند . لهذا از رسول خدا در اين باره سؤال شد و اين آيه نازل گشت . رسول خدا از دوري گزيدن از آنها منع كرد و فرمود جز همبستري هيچ ممنوعيت ديگري ندارند " .
====================
1- كتاب مسئله حجاب ، استاد شهيد مطهري
2- سوره بقره آيه 222
از آنجا که ما مسلمانان معتقد هستيم که احکام اسلامي بر مبناي مصالح حقيقي و واقعي تشريع شده اند و ما با انجام دادن آنها به اين مصلحت ها و منافع خواهيم رسيد، و با انجام ندادن آنها متضرر خواهيم شد؛ بنابراين قعطا در وضع حکم حجاب نيز در اسلام فوائد و آثاري مترتب است که کساني که آن را رعايت کنند از آثار آن بهره مند مي شوند.
آثار حجاب را در سه زمينه مي توان بررسي کرد، 1- فردي 2- خانوادگي 3- اجتماعي
البته اين نتايج مربوط به آثار دنيوي رعايت کردن حجاب است و البته آثار اخروي آن بيشتر و پُر منفعت تر است.
آثار فردي حجاب:
بقیه در ادامه مطلب>>>>>>>>>
حجاب، جنبه اي از اطاعت الهي
يکي از آثاري که رعايت حجاب، بدنبال دارد، بالا بردن روحيّه ي تعبّد و اطاعت از خداوند متعال مي باشد. شايد هنوز ما در ترديد و دودلي باشيم که چرا زنان بايد داراي حجاب و پوشش باشند! چرا بايد در سرما و گرما چادر داشته باشند؟ رعايت عفت و پوشش مناسب دختران و پسران در جامعه چه فايده اي دارد!
و همچنين با توجه به شبهاتي که امروزه از سوي مخالفان اسلام و تشيع، در مورد حجاب و چادر مطرح شده است، ممکن است شبهه و اشکالاتي در اين مورد، در جوانان ايجاد کرده باشد.
امّا از سوي ديگر، حکم حجاب و عفاف از احکام قطعي اسلام است و خداوند متعال در آيات 30 و 31 سوره ي مبارکه نور، به آن امر فرموده است:
«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ يحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکي لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرُ بِمَا يَصنَعُونَ(??) وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ يَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ يحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلا...»
«به مردان مؤمن بگو ديدگان خويش را از نگاه به زنان اجنبي باز گيرند و فرجهاي خويش را نگهدارند اين براي ايشان پاکيزه تر است که خدا از کارهايي که ميکنيد آگاه است (??) و به زنان با ايمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبي فرو بندند و فرجهاي خويش را حفظ کنند و زينت خويش را جز آنچه آشکار است آشکار نسازند و بايد که روپوش هايشان را به گريبانها کنند و زينت خويش را نمايان نکنند مگر براي ... »
بنابراين، هرچند ما نتوانيم علت و فلسفه ي وضع حکم حجاب را در اسلام پيدا کنيم ؛ اما چون حکم خداوند است و اوست که ما را امر فرموده است، و به منافع و مصالح ما بيشتر از خود ما آگاه است، اين دستور را رعايت مي کنيم. که با رعايت حجاب از امر الهي اطاعت كرده ايم وعبوديت خويش را با آن به نمايش گذاشته ايم.
شما جنس مرغوب را در کادو مي پيچيد، روي تلويزيون پارچه مي اندازيد ،کتاب قيمتي را جلد مي کنيد، طلا و جواهرات را ساده در دسترس قرار نمي دهيد.
بنابراين جلد و حجاب نشانه ارزش است.
خداوند براي چشم که ظريف است و خطرات ان را تهديد مي کند حجاب قرار داده .حجاب باعث تمرکز فکر مردان که بخش عمده توليد جامعه به دست آنان است مي گردد.
در کشورهايي که بي حجاب است نظام خانواده از هم گسسته و آمار طلاق غوغا مي کند.اسلام به خاطرحفظ حيا ، کرامت و جلال ، جلوگيري از تشتت و هوس بازي و گسستن نظام خانواده حجاب را واجب فرموده.بايد دانست که حجاب مانع توليد نيست.بزرگترين صادرات ايران بعد از نفت قالي است که توليدش به دست زنان باحجاب است.
حجاب مانع تحصيل نيست ،صدها هزار دانشمند زن در کشور اسلامي ايران شاهد اين ادعاست.حجاب آرم جمهوري اسلامي ايران است.دنيا انقلاب اسلامي ايران را با حجاب بانوانش مي شناسد و ابر قدرتها از اين نشانه پرارزش انقلاب آنقدر هراس دارند که چند دختر مسلمان را با پوشش اسلامي و حجاب بر سر درس تحمل نمي کنند.
مزاحم آرایش حلال دختران جوان نشوید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسه درسهایی از قرآن که درباره "حقوق خانواده در اسلام" ، "محبت و اعتماد" ، "مقدار مهریه" ، "اداره و سرپرستی خانواده توسط مردان" ،
"حکومت مردان در خانواده" ، "توجه اسلام به آرایش و آراستگی" و ... سخن گفته است که یکی از آنها آرایش دختران جوان در خانواده و در مواقعی است که اسلام آن را حلال دانسته
امابرخی از والدین با عقاید نادرست خود با این قبیل کارهای حلال مخالفت میکنند. آنچه در ادامه میخوانید قسمتهایی از این سخنرانی است.
در این آیه با جمله «وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ» پوشش اسلامی بیان شده است. این جمله می گوید: زنان مؤمن روسری خودشان را طوری كنند كه گریبانشان با این
روسری پوشانده شود و در نتیجه گوشها، گوشواره ها، گردن و سینه پوشانده شود.
بارها پیش آمده به دوروبریهایی که حجاب نصفهنیمه داشتهاند گفتهام: «تو که مانتو میپوشی، آستین بلندشو بپوش خب،
نصف دستت که معلومه» یا «تو که زیاد اهل آرایش نیستی، این یهدونه رژم نزن خب» یا «موهات اومده بیرون» یا
«جوراب بپوش، پاهات جلب توجه میکنه»
و البته جواب شنیدهام: «ای باباااا، تو مثل اینکه خیابونارو ندیدی، اینهمه خوشگل ریخته تو خیابون، کی به این یهوجب
دست من نگاه میکنه» یا «الان دیگه همه دافن، رژ من توجه کسی رو جلب نمیکنه» یا «اون مال قدیما بود، الان دیگه
همه پاهاشون معلومه» یا «موی همه معلومه، این یهتار موی من چیزی نیس»
در مقابل، باحجابها. باحجاب یعنی کسی که حجاب را کامل، با تمام حدود اسلامیش یا درصورت تمایل بیشتر از آن (مثلاً
پوشاندن گردی صورت)، با علاقه و میل خودش، رعایت میکند. فکر میکنید آسان است توی گرما و ترافیک و شلوغی،
با بندوبساط کیف، لپتاپ و یا احیاناً بچه، پنچمتر پارچه را دور خود پیچیدن؟ ساق زدن، برای اینکه مبادا نیم سانت بیشتر
دیده شود؟ روسری را محکم دور صورت گیره زدن که زیر چانه دیده نشود و موبیرون نیاید؟ جوراب کلفت پوشیدن تو
هلهل گرما؟ چه ذهنیتی باعث میشود اینها مثل گروه اول «یه تار مو، یهدونه رژ، یهوجب دست و یهذره پا»ی خود را
گم ندانند بین این همه دست و سر و پا و لبی که ریخته کف خیابانها؟!
برهنگی ، ارزش معنوی زن را از بین می برد و اورا تاحد یک کالا ویک ‹‹ جنس ›› پست می کند زنی که تن و اندام خود را در معرض دید همگان می گذارد و آنچه رابه جنسیت اومربوط می شود به کوچه وبازار می کشد ، در حقیقت می خواهد باتکیه بر ‹‹ جنسیت ›› خویش جایی درجامعه بازکند .
درتاریخ جدید ‹‹ زمان ›› به ‹‹ زمانه ›› تبدیل شده است و انسانها صورت دگرگونه ای یافته اند . دربسیار ی از نقاط جهان صورت مردانه به صورت زنانه تبدیل شده است وزن چهره عفاف وزنانه خود را از دست داده و هرگونه لطف که منزلت زن درآن تعریف می شد از بین رفته است .دیگرنه مرد نسبت به همسر خود احساس ‹‹ شرفی ›› می کند ونه زن نسبت به کانون خانواده ، همسر و فرزندان خود احساس همسری و ‹‹ مادری›› می نماید .
درگوشه و کنار دنیا معانی گذشته همچون ‹‹ مردانگی ›› ، ‹‹ همسری ›› ، ‹‹ مادری ›› ، و ‹‹ تعلیم وتربیت ›› معنا ومفهوم واقعی خود را از دست داده اند .
بقیه در ادامه را حتما بخوانید!!!!!!!!!!!!!
به خاطر پرهیز از طولانی شدن بحث، شرح و بسط بخشی از آیه دوم را که مربوط به مسأله پوشش است در قسمت آینده خواهیم آورد ...
«قُلْ لِلْمؤمنینَ یَغُضُّوا مِنْ أبصارِهم و یَحْفَظُوا فُروجَهُمْ ذلکَ اَزْکی لَهُمْ،
اِنَّ اللّه خبیرٌ بِما یَصْنَعُون و قُلْ لِلْمؤمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أبْصارِهِنَّ و یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ
و لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنها و لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیُوبِهِنَّ
و لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعُولَتهِنَّ أوْ آبآئِهِنَّ أوْ آبآءِ بُعُولَتِهِنَّ أوْ أبْنآئِهِنَّ أوْ أبنآءِ بُعُولَتهِنَّ
أوْ اِخْوانهِنَّ أوْ بَنی¨ اِخوانِهِنَّ أوْ بَنی اَخَواتِهِنَّ أوْ نِسائِهِنَّ أوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ
أوِ التابِعینَ غَیْرِ اُولِی الاِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أوْ الطِّفْلِ الذَّینَ لَمْ یَظْهَروا علی عَوْراتِ النساءِ
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إلیَ اللّه جمیعا
أیُّها الْمُؤمِنونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ». «آیات ۳۰ و ۳۱»
«ورود به محلهای مسکونی و غیر مسکونی دیگران و اماکن عمومی، موضوعی بود که در سه آیه پیش آمد و شرح آن گذشت. در این بخش، دو آیه مورد بحث، ضمن تأکید بر ضرورت پاس داشتن از ادب چشم و خودداری از نگاههای آلوده و صیانت دامن خویش از نگاه دیگران، توسط مردان و زنان باایمان، نخست حکم الزامی پوشش اسلامی را برای بانوان مسلمان بیان می کند و سپس مواردی را که از این حکم کلی، استثنا شده بازگو می نماید. آیه نخست، بیان کننده وظیفه مردان مسلمان و آیه دیگر بازگوکننده مسؤولیت شرعی بانوان مسلمان می باشد؛ مسؤولیتی که به یک معنا از حساسیت بیشتر و ظرافت فزونتری برخوردار است.»
«وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آَبَائِهِنَّ أَوْ آَبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» [۱]
کلمه ی «غض» به معنای روی همْ نهادن پلک های چشم است، و کلمه ی «ابصار» جمع بصر است که همان عضو بیننده باشد و از اینجا معلوم می شود که کلمه ی «من» در جمله ی «مِنْ أَبْصارِهِمْ» برای ابتدای غایت است، و یا برای بیان جنس، و یا تبعیض باشد، و معنایش این است که مؤمنین چشم پوشی را از خود چشم شروع کنند. پس در جمله ی«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» از آنجایی که کلمه ی « یغضوا» مترتب بر« قل بگو» می باشد نظیر ترتبی که جواب شرط بر شرط دارد قهراً دلالت می کند بر اینکه قول در اینجا به معنای امر است، و معنای جمله این است که به مؤمنین امر کن که چشم خود را بپوشند، و تقدیر آن این است که: « ایشان را امر به غض و چشم پوشی کن که اگر امر بکنی چشم خود را می پوشند»، و این آیه به جای اینکه نهی از چشم چرانی کند، امر به پوشیدن چشم کرده و فرقی ندارد، آن امر این نهی را هم افاده می کند و چون مطلق است نگاه به زن اجنبی را بر مردان، و نگاه به مرد اجنبی را بر زنان تحریم فرموده. و جمله ی «وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» نیز به معنای این است که به ایشان امر کن تا فرج خود را حفظ کنند و کلمه ی «فرجه» و «فرج» به معنای شکاف در میان دو چیز است که با آن از عورت کنایه آورده اند، و در قرآن کریم هم که سرشار از اخلاق و ادب است همیشه این کنایه را استعمال کرده، به طوری که راغب گفته در عرف هم به خاطر کثرت استعمال مانند نص و اسم صریح برای عورت شده است.
بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بطور کامل از بین نرفته است. مورّخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده ویا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند، یاد می کنند.
دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت می دهند.
کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، می نویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می شود؛ و به این دلایل، عقیده عده ای که می گویند «مذهب» موجد حجاب می باشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار موءثر بوده است.
بقیه در ادامه مطلب را حتما بخونید>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
در آئین مقدس حضرت ابراهیم (علیه السلام) مسأله پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است. در کتاب تورات چنین می خوانیم: «"رفقه" چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود راگرفته، خود را پوشانید.»
از این بیان روشن می شود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم (علیه السلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد.
در کتاب انجیل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتیان تصریح می کند:
«اما می خواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردی که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا می نماید. اما هر زنی که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا می سازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موی را نیز ببرد و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد. از این جهت زن می باید عزتی بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان... در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند.»
پس در جایی که برای دعا باید سر زن پوشیده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازم تر خواهد بود.
و نیز در انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوءس می گوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گران بها، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کنند به اعمال صالحه.»
در این دوره اردشیر پسر بابک با استفاده از ضعف اشکانیان، سلسله ساسانیان را بنیان نهاد و دین زرتشت را دین رسمی کشور قرار داد. اوستا را ترجمه و آتشکده های ویران را بازسازی نمود. زنان در این دوره که احکام دینی زرتشتیان در کشور اعمال می شده است، همچنان دارای حجاب کامل بودند. در مورد پوشاک زنان چنین آمده است: «چادر که از دوره های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال داشته است.»
حجاب زنان در این دوره چنان اهمیتی داشت که «حتی لباس هنرپیشگان زن، مانند لباس های بلند سایر بانوان، تا پشت پا کشیده شده است.»
برای اثبات توجه زنان در این دوره به حجاب، کافی است این نقل تاریخی را از منابع اسلامی مرور کنیم: هنگامی که سه تن از دختران کسری، پادشاه ساسانی، را با ثروت فراوانی از اموال، برای عمر آوردند، شاهزادگان ایرانی را در برابر عمر در حالی که با پوشش و نقاب، خود را پوشانده بودند، ایستاندند، خلیفه دستور داد، با آوازی بلند بر آنان فریاد کشند که: پوشش از چهره برگیرید تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران پول بیشتری به پای آنها بریزند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند و مشت بر سینه نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند. خلیفه خشمناک شد و خواست با تازیانه آنان را بیازارد، در حالیکه شاهزادگان ایرانی می گریستند. حضرت علی(علیه السلام) به عمر فرمودند: در رفتارت مدارا کن؛ از پیغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) شنیدم که می فرمود : «بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و فقیر شده، گرامی بدارید». عمر پس از شنیدن فرمایش حضرت علی (علیه السلام) آتش خشمش فرو نشست. سپس حضرت اضافه کرد: «با دختران ملوک نباید معامله دختران بازاری (کنیزان) کرد.»
دایره المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان می گوید: زنان یونانی در دوره های گذشته، صورت و اندامشان را تا روی پا می پوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و اِمِرجوس و دیگر جزایر ساخته می شد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی قرمز بودند. سخن درباره حجاب، در لابلای کلمات قدیمی ترین موءلفین یونانی نیز به چشم می خورد؛ حتی «بنیلوب» (همسر پادشاه «عولیس» فرمانروای ایتاک) نیز با حجاب بوده است.
بقیه در ادامه مطلب>>>>>>>>