قبل از اینکه این پست رو بخونید باید خدمتتون عرض کنم که اسامی ای که در این پست مطالعه میکنید مستعار هستند.یعنی سعی شده از بیان اسامی واقعی افراد،اجتناب بشه!! ضمنا این ماجرا حقیقیه و فقط اندکی در اون دخل و تصرف شده.فرهاد و احمد،مدت ها بود که با هم رفیق بودن.گاها هم با هم رفت و آمد داشتن و گاهی این به در خونه اون میرفت و گاهی هم اون به خونه ی این یکی می اومد. زندگی خوبی داشتن تا اینکه یه روز فرهاد داشت توی پیاده روی خیابون با دوست دخترش راه می رفت. همینطور که داشت از کنار مردمی که توی پیاده رو در حال عبور و مرور بودن میگذشت چشمش به احمد افتاد و بدون مقدمه به احمد حمله کرد و با هم توی خیابون گلاویز شدن و شروع کردن به بد وبیرا گفتن به همدیگه و بزن بزن کردن!
مردم که نمیدونستن ماجرا چیه اونا رو تماشا میکردن و دور اونا جمع شدن.
حالا ماجرا چی بود؟؟؟
ماجرا این بود که اتفاقا اون روز هم احمد با دوست دخترش اومده بود توی خیابون!
فرهاد دوست دختر احمد رو می شناخت!
جالب این بود که احمد هم دوست دختر فرهاد رو می شناخت!
اصلاً احمد به خاطر دوست دختر فرهاد بود که با فرهاد گلاویز شد و توی خیابون درگیر شدن.!
جالب تر هم اینکه،فرهاد هم به همین خاطر که احمد رو با دوست دخترش دیده بود،باهاش درگیر شده بود.!
حالا حدس بزنید چرا؟؟؟؟؟
بخاطر اینکه دوست دختر فرهاد،خواهر احمد بود و دوست دختر احمد هم ،خواهر فرهاد بود.
از قضای روزگار توی همون روز فرهاد با خواهر احمد قرار گذاشته بودن که برن بیرون و اتفاقاً همون روز هم احمد با دوست دختر خودش که خواهر فرهاد می شد،قرار گذاشته بودن که برن بیرون .
و از همه جالب تر اینکه همدیگه رو هم توی خیابون دیده بودن.
حالا بریم سراغ روانشناسی دینی این ماجرا:
اولا قرآن میگه که دوست دختر بازی و دوست پسر بازی کلاً حرامه. مثلا درباره زنان یا دختران میگه که اینها نباید با جنس مخالف رابطه ی پنهانی(دوست دختر یا دوست پسر) داشته باشن:
« وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان» نساء- آیه 25
پس نتیجه اینکه اولا هم احمد و فرهاد و هم خواهرانشون نباید در وهله ی اول تن به برقراری رابطه ی پنهانی(ولو به اندازه ی صحبت کردن) می دادن چه برسه به اینکه بخوان با هم دوست بشن و با هم برن بیرون بگردن.
در ثانی خداوند تبارک و تعالی در دنیا یه سری سنت ها و قوانین داره که ما توی فارسی بهش میگیم: « هرچی که عوض داره،گِله نداره ».
مثلا میگن یه روز یه نفر داشت از یه محلی رد میشد و دید که درب یه خونه ای بازه و یه زن جوون توی اون خونه داره رخت میشوره و ساق پاش هم بیرونه و این فرد یه دونه گردو باهاش بود.
نشست و به بهانه ی شکستن گردو به داخل خونه و ساق پای اون زن نگاه میکرد.
بعد از یه مدت بلند شد و به طرف خونه ی خودش حرکت کرد.
ناگهان دید یه نفر با یه گونی گردو دم در خونه ی خودشون نشسته بود و داشت به داخل خونه ی اونها نگاه میکرد.
خلاصه اینکه اگه کسی به ناموس مردم نگاه بد کنه مطمئنا به ناموس خودش هم نگاه بد میکنن چه برسه به زنا و تجاوز و...
حالا بعضی ها ممکنه بگن خوب ما نگاه میکنیم و تعرض میکنیم. نه مادرمون در قید حیاته و نه خواهر داریم.
در جواب اینها باید بگم که به هرحال روزی این کار،گریبانت رو میگیره.
مثلا کسانی بودن که به ناموس دیگران نگاه بد داشتن و یا به ناموس دیگران تجاوز کردن اما بعدا که ازدواج کردن از این ماجرا در امان نبودن و زن خودشون بهشون خیانت کرده و با مرد غریبه ای رابطه برقرار کرده و شاید یکی ازعلت های این کار ،خیانتی بوده شوهر این زن سالهای قبل انجام داده.
حتی بعضی از زنان شوهردار نه تنها به شوهر خودشون خیانت میکنن و با مرد غریبه رابطه برقرار میکنن بلکه نقشه و توطئه ای هم برای قتل شوهر خودشون طراحی میکنن و اونو میکشن.
حالا ممکنه شوهر این زن 10 سال پیش یا 20 سال پیش،به ناموس دیگران نگاه بد داشته و یا تعرض کرده و ثمره و نتیجه ش شده این که الان باید جون خودش رو هم از دست بده و زنش هم با دیگری رابطه برقرار کنه.
برگرفته از وبلاگ ندای حجاب
برچسبها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,